به گزارش «سراج24»، «بشارت به یک شهروند هزاره سوم»؛ همین کافی است تا بدانیم با چه جور فیلمی طرفیم. فیلم به اندازه اسمش بیسروته و بد و کسالتبار است؛ پرمدعا و پوچ. ظاهرا چیزی است راجع به شیطانپرستی و مضرات این کارها. داستانش را بگذارید کنارِ اسمش تا راحتتر به نتیجه برسید.
یک تریلر – ملودرام اجتماعی با مایههای مذهبی و کارآگاهی و نئونوآر که لابهلایاش چند کلیپ نصفونیمه از افراد گیتاربهدست با آرایشها و قیافههای دور از عفت عمومی (و به قول فوتبالیها منشوری) گنجانده شده تا موضوع به خوبی افاده معنی کند و کنه این چیزهای بد و زشت برای مخاطب روشن شود. تازه این همه ماجرا نیست؛ مثلا خیلی ظریف و استادانه (اما در اصل به شدت نخراشیده و گلدرشت) انتقادات نیمبندی به نظام آموزش و پرورش کشور میشود که روشهای تربیتی و آموزشی این نهاد را زیر سوال ببرد و زنهار دهد که راهش این نیست و باید از در دوستی و مدارا با دانشآموزان درآمد و خلاصه با پنبه سر برید.
فیلم میخواهد به همه چیز و همه جا سرک بکشد و مهم جلوه کند و مهم بودن و جدی بودنش به چشم بیاید و به تماشاگر بقبولاند که حرفهای مهمی میزند. اما درواقع چیز چرندی از آب درآمده که حسابی از اسب و اصل افتاده و شبیه گزارشهای ژورنالیستی سطحی و لوسِ نشریات زرد شده که وقتی مثلا چیزی را تقبیح میکنند، عکس همان چیز را بزرگ چاپ میکنند روی جلدشان و امیدوارند مردم بخاطر همان عکس، بخرندشان و فروش کنند.
تعدادی آدم در فیلم هستند که جلوی دوربین این طرف و آن طرف میروند و چیزهایی میگویند و با نگاههای معصوم و شیطانی به هم زل میزنند و گاهگاهی هم سر هم فریاد میکشند، اما شخصیت نیستند. اشکالی هم ندارد. در بسیاری از فیلمهای استخواندار و قابل قبول سینمای جهان هم همه آدمها شخصیت نیستند؛ بسته به نیاز فیلمنامه سرِ وقتش از تیپ استفاده میشود. اما دیگر نه اینکه همه شخصیتهای اصلی فیلم تیپ باشند، و حتی تیپ هم نباشند. این همه آدم جلوی دوربین بشارت… هستند که اگر نبودند هم هیچ فرقی نمیکرد. به جایش میشد مقداری بیشتری کلیپ در فیلم گذاشت تا حداقل کمی انسجام حاصل شود و تماشاگر بینوا با قطع و وصل هشلهف نماها به هم کمتر گیج شود.
مهمتر از بیشخصیت بودن فیلم، فیلمنامه بیدر و پیکر آن است که نه به سبک فیلمهای کلاسیک خط داستانی دارد و نه یک موقیت مرکزی که مانند فیلمهای مدرن سایر اتفاقات حول آن رقم بخورد و نه تکهپاره بودن آن ربطی به سینمای پستمدرن و فیلمنامهی ضد پیرنگ دارد. ملغمهای است که میخواسته هر نوع سلیقهای را راضی کند اما نمیدانسته چطور. چون این فکر از اساس اشتباه و بیهوده بوده، نتیجه هم به همین میزان غیرقابل تحمل و بیسر و شکل شده است. اگر به تماشای فیلم میروید، تنها نروید؛ سعی کنید کسی همراهتان باشد تا در طول فیلم با هم گپ بزنید و حوصلهتان سر نرود. اگر هم میخواهید بخوابید و حوصله حرف زدن ندارید، خب تنها بروید. در هر صورت انتظار «فیلم» نداشته باشید.